منتشر شده در شبکه مطالعات سیاست گذاری عمومی (مرکز تحقیقات استراتژِیک ریاست جمهوری)
شماره مسلسل: 4400108شماره شاپا: ۵۳۸۵-۲۴۲۳
با پیروزی جمهوری اسلامی ایران و سقوط رژیمی که توسط نیکسون ژاندارم منطقه
خواندهشده بود، سیاستهای آمریکایی در خاورمیانه با موانع سختی برخورد کرد
و باعث شد آمریکا هیچگاه نتواند تغییرات ایجادشده در عرصهى سیاسی و
اجتماعی ایران را بپذیرد. آمریکا از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب، تحت
عناوین مختلف مقابله با ایران را آغاز کرد. این مقابله در ابتدا بهصورت
گزینههای نظامی و حمایت از کودتاهای داخلی مطرح بود که پس از ناکامی های
مکرر، استفاده از گزینههای «جنگ روانی» و «عملیات نفوذ استراتژیک» پیش روی
آنان قرار گرفت.
القای هراس از ایران یا همان استراتژی «ایران هراسی» از سالهای ابتدایی
وقوع انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان یک
پروژه به اشکال مختلف موردتوجه قرار گرفت و ابزارهای رسانهای و حتی
آکادمیک را به استخدام خود درآورد. این پروژه که برنامهی راهبردی
ایالاتمتحده و هم پیمانان آن را تشکیل میدهد، ابعاد گوناگونی دارد و هدف
اصلی آن در مرتبهی اول، کشورهای همسایهی ایران و در مرتبهی دوم تمام
دنیاست. (بشیر و همکاران، 1390: 55).
بیان مسئله
با پیروزی جمهوری اسلامی ایران و سقوط رژیمی که توسط نیکسون ژاندارم منطقه خواندهشده بود، سیاستهای آمریکایی در خاورمیانه با موانع سختی برخورد کرد و باعث شد آمریکا هیچگاه نتواند تغییرات ایجادشده در عرصهى سیاسی و اجتماعی ایران را بپذیرد. آمریکا از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب، تحت عناوین مختلف مقابله با ایران را آغاز کرد. این مقابله در ابتدا بهصورت گزینههای نظامی و حمایت از کودتاهای داخلی مطرح بود که پس از ناکامیهای مکرر، استفاده از گزینههای «جنگ روانی» و «عملیات نفوذ استراتژیک» پیشروی آنان قرار گرفت.
القای هراس از ایران یا همان استراتژی «ایرانهراسی» از سالهای ابتدایی وقوع انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان یک پروژه به اشکال مختلف موردتوجه قرار گرفت و ابزارهای رسانهای و حتی آکادمیک را به استخدام خود درآورد. این پروژه که برنامهی راهبردی ایالاتمتحده و همپیمانان آن را تشکیل میدهد، ابعاد گوناگونی دارد و هدف اصلی آن در مرتبهی اول، کشورهای همسایهی ایران و در مرتبهی دوم تمام دنیاست. (بشیر و همکاران، 1390: 55).
علل ایرانهراسی
پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت اسلامی- ایرانی را در کانون توجهات جهان اسلام قرار داد و این امر منجر به افزایش تأثیرگذاری ایران به عنوان بازیگری فعال در مناسبات خاورمیانهی عربی و جنوب غرب آسیا شد. و با دعوت از کشورهای جهان به استکبارستیزی، ظلمستیزی و مقاومت در برابر شکلبندیهای «امنیت منطقهای آمریکامحور»، عملاً منافع آمریکا به چالش کشیده شد (متقی، 1387: 210-211).
ایران با طرد سیاستهای رژیم پهلوی، خواستار استقلال همهجانبهی ایران و هژمونی منطقهای بود که تمایلی به حضور عوامل بیگانه ندارد. به اعتقاد جیمز بیل، همین مسئله منجر به طراحی استراتژی «ایران هراسی» شد. وی بیان میدارد: «آمریکا سعی دارد تا از ظهور هژمونی استقلالطلب منطقهای جلوگیری کند. هرچه رفتار آنها مستقلتر باشد، آمریکا فشار بیشتری بر آنها اعمال میکند. همچنین هرچه جهانبینی هژمونی جهانی (یعنی آمریکا) و هژمونی منطقهای متفاوتتر باشد، تنشهای سیاسی گستردهتری میان آنها به وجود میآید (بیل، در: ایزدی و همکاران، 1392: 73).
نگرانی آمریکا از ایدئولوژی گسترش یابنده جمهوری اسلامیایران که تحت عنوان «صدور انقلاب» پیگیری میشود و از طرف دیگر افزایش قدرت نفوذ ایران در کشورهای خاورمیانه منجر به طراحی پروژه «ایرانهراسی» شده است.
محورهای «ایرانهراسی»
محورهای ایران هراسی و جنگ روانی رسانههای غربی علیه ایران را بهطورکلی میتوان در هفت محور خلاصه کرد که عبارتاند از:
1. القای دسترسی به سلاحهای هستهای؛ 2. حمایت ایران از تروریسم؛ 3. القای مخالفت ایران با صلح و ثبات منطقهای؛ 5. اجرای احکام خشونتآمیز در نظام سیاسیِ ایران؛ 6. القای تهاجمی بودن فناوریهای دفاعی ایران؛ 4. دخالت جمهوری اسلامیایران در امور کشورها ؛ 7. حقوق بشر: ایران کشوری ضد دموکراسی و علیه حقوق زنان.
بهرهبرداری آمریکا و همپیمانان آن از «ایرانهراسی»
در استراتژی «ایرانهراسی»، دولتهای غربی بهویژه آمریکا بهرههای خاصی میبرند. که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. تحریک کشورهای عربی ازجمله عربستان برای خرید تسلیحات دفاعی؛
2. جایگزین کردن ایران هراسی بهجای اسرائیل هراسی برای اعراب و تشکیل اتحادیههای مختلف عربی برای مقابله با ایران؛
3. همکاری اعراب با اسرائیل به عنوان «دشمنِ دشمنِ من» علیه ایران؛
4. لیبرالیسم پس از فروپاشی بلوک شرق نیازمند ایدئولوژی دشمنی بود تا بتواند ملتهای جوامع غرب را در جبههای متحد نگهدارد. با اجرای پروژه «ایرانهراسی»، «اسلام» بهجای «مارکسیسم» و «جمهوری اسلامی ایران» بهجای «شوروی» قرار میگیرد تا بتواند انسجام را در جبهه لیبرالیسم حفظ کند.
5. توجیه حضور نظامی آمریکا در کشورهای منطقه جهت مقابله با ایران؛
ایرانهراسی از طریق رسانهها
طرفداران پروژه «ایرانهراسی» از ابزارهای خبری و همچنین سینمایی برای پیاده کردن استراتژی خود بهره میبرند. برای مثال میتوان به تأمین هزینههای رسانههای خبری مانند بیبیسی فارسی، رادیو فردا و... اشاره کرد که جهت نسبت دادن محورهای ایرانهراسی به جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند.
سینمای هالیوود نیز بهنوبهی خود رسالت «اسلام هراسی» و «ایرانهراسی» را بر دوش گرفته است و با ساخت فیلمهای «300»، «300: ظهور یک امپراطوری»، «اسکندر»، «بینالمللی»، «کشتیگیر»، «آرگو»، «پلیس آهنین، «تبدیل شوندگان 3: سیاهی ماه»، «صلحجو»، «غیرقابلتصور» و... توانسته است از طریق دیپلماسی عمومی بر گسترهی این استراتژی دامن بزند. در ادامه برای معرفی نحوهی تأثیرگذاری بر مخاطب به بررسی چهار فیلم سینمایی میپردازیم:
1. فیلم «300» و «300: ظهور یک امپراطوری»: این دو فیلم که روایتگر جنگهای یونان و ایران در دوران پادشاهی خشایار شاه میباشد، ایرانیان را قومی خشن و خودبرتربین معرفی میکند که برخلاف یونانیان، برای حقوق زنان ارزشی قائل نیستند. از جمله سکانسهای فیلم «300: ظهور یک امپراطوری» بسته بودن راه مذاکره با ایرانیان برای صلح است و تنها راه حل را جنگ با آنان معرفی میکند.
2. فیلم «تبدیلشوندگان 3: سیاهی ماه»: در این فیلم، بازیگر نقش «سم» به مبارزه با آشوبگران جهان میپردازد. یکی از این مبارزات علیه تأسیسات هستهای ایران میباشد. ترانسفورمرها که ابر سربازهای آمریکایی میباشند، برای دفع خطر اتمی ایران، وارد عمل میشوند و به اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران مبادرت میورزند. توضیحات ترانسفورمرها پیرامون نبرد خود علیه تأسیسات هستهای ایران اینگونه طراحی شده است: «... ما با همپیمانانمان همکاری میکنیم تا درگیری و تنشهای انسان را رفع کنیم و از صدمه زدن بشریت به خودش جلوگیری کنیم» و سپس حمله به تأسیسات هستهای ایران آغاز میشود.
3. فیلم «کشتیگیر»: شرح مبارزه میان فرد آمریکایی و یک ایرانی به نام «آیتالله» میباشد که در آن، فرد ایرانی بهعنوان شخصیتی خشونتطلب، غیرپایبند به قوانین و غیرقابلاعتماد معرفی میشود. در این فیلم، کشتیگیرِ آمریکایی پرچم ایران را میشکند و به دنبال آن، بر «آیتالله» پیروز میشود.
4. فیلم «بینالمللی»: این فیلمِ جاسوسی جنایی به فساد بانکی چندملیتی اختصاص دارد که زمینهی خرید موشکهای ویژهای را برای ایران فراهم آورده است. در این فیلم، خرید موشکها باواسطهی یک تُرک، و بهمنظور حمله به اسرائیل تهیه میشود.
پیامدهای ایرانهراسی
ترس از انقلاب اسلامی ایران و رادیکال دانستن آن منجر به مقاومت در برابر صدور انقلاب، شکلگیری ائتلافهای منطقهای و فرا منطقهای علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران میشود. با توجه به این مسئله نباید نسبت به استراتژی «ایرانهراسی» منفعلانه برخورد کرد؛ از این رو ج. ا. ا. جهت مقابله با پیامدهای ایرانهراسی، دو راهبرد کلی را پیش رو دارد که عبارت است از: 1. دیپلماسی عمومی دفاعی؛ 2. دیپلماسی عمومی تهاجمی؛ که بایستی به طور همزمان پیگیری شود.
راهکارهای مقابله با ایرانهراسی
در ادامه جهت مقابله با اهداف ایرانهراسی و مقاومسازی امنیت ملی ج. ا. ا. در برابر آن، 10 راهکار پیشنهاد میشود:
1. گسترش رسانههای انگلیسی زبان اعم از وبسایت، رادیو، شبکههای ماهوارهای که تأمینکنندهی منافع ج. ا. ا. باشد: این راهبرد منجر به انتشار مواضع جمهوری اسلامی ایران بهدور از تحریف و تفاسیر مغرضانه میشود. به نظر میرسد این راهبرد، بستری برای هر دو دیپلماسی دفاعی و تهاجمی است.
2. رصد روزانهی هجمههای خبری و همچنین فیلمهای سینمایی، جهت خنثیسازی تهاجمات؛
3. ایجاد اتحاد در جبههی کشورهای منطقهی خاورمیانه و جنوب ِغرب آسیا از طریق شناسایی منافع مشترک و اتخاذ مواضع مشترک و همچنین تشکیل ائتلاف جهت گسترش فضای همکاری؛
4. تأکید بر وحدت اسلامی؛ از طریق توجه به نقاط مشترک، توجه به دشمنان مشترک و تهدید آنان، برگزاری نشستهای علمی مشترک و اتخاذ مواضع مشترک در مقابل جریانات تکفیری؛
5. آشنایی با معارف اسلامی از طریق منابع اصیل: آشنا کردن جهانیان با مفاهیم حقیقی جهاد، حقوق زن، علم و دانش و... با بهرهگیری از قرآن. اجرای این راهبرد موجب میشود که انحرافات گروههای تکفیری همچون داعش از اسلام آشکار شود و کجفهمیهای آنان به وجههی اسلام آسیب نزند.
6. کشف معضلات سیاسی، حقوقی، اقتصادی و اجتماعی دولتهای غربی که مورد اعتراض ملتهای آنان واقعشده است و ارائهی راهکارهای بهره گرفته شده از اسلام و یا الگوی جمهوری اسلامی ایران.
7. آگاهیسازی گسترده نسبت به تفاوتهای اندیشهی شیعی و وهابی؛
8. ارائهی الگوی مردمسالاری دینی به جهانیان و بررسی شباهتها، تفاوتها و مزیتها نسبت به دموکراسی غربی؛
9. تمایز دادن دو جبههی ایران، حزبالله و جهاد اسلامی و جبههی داعش، القاعده و سایر گروههای تروریستی؛
10. تفاوت قائل شدن میان استکبارستیزی فرهنگی و سیاسی غرب، با نابودسازی نظامی و تهاجمی؛
استفاده از مطالب با ذکر منبع آزاد است.
متون سیاستی منتشرشده در شمس، بیانگر دیدگاه نویسندگان بوده و لزوماً نظر این شبکه نیست.
منابع
ایزدی، فؤاد؛ مهربانی فر، حسین؛ چابکی، رامین؛ متین جاوید، مهدی (1392)؛ «ایرانهراسی در آمریکا: بازنمایی شرقشناسانه از برنامه هستهای ایران در مستند ایرانیوم»، مطالعات انقلاب اسلامی، شماره 35، زمستان.
بشیر، حسین؛ چابکی، رامین؛ مهربانیفر، حسین (1392)؛ «بیداری اسلامی و ایرانهراسی تحلیل گفتمان مطبوعات غربی»، رسانه، شماره 84، بهار و تابستان.
متقی، ابراهیم (1387)؛ «بررسی الگو و فرایند تقابلگرایی آمریکا علیه ایران در سالهای 2008-1979»، فصلنامه راهبرد، شماره 47، تابستان.
- ۹۴/۰۳/۱۸